عصر حکومت معاویه بود و ولیدبن عقبه از سوی او فرماندار مدینه بود.
روزی امام حسین علیه السلام و ولید بر سر مزرعه ای باهم نزاع کردند.
امام علیه السلام دستار از سر ولید برداشت و به گردنش پیچید.
مروان فاسق که شاهد ماجرا بود گفت :
من تابه حال ندیده بودم که؛
مردی این گونه بر امیر خود جرات داشته باشد که حسین بر تو جسارت کرد.
ولید که از نیت تحریک آمیز مروان آگاه بود گفت :
به خدا سوگند این حرف را بخاطر دفاع از من نمی گوئی
بلکه بخاطر حسادت بر حلم من می گوئی که نسبت به حسین دارم .
آنگاه گفت : مزرعه از آن حسین است .
امام علیه السلام به ولید فرمود:
مزرعه از آن تو باشد و برخاست و رفت .
قصه های تربیتی چهارده معصوم (علیهم السلام) / محمد رضا اکبری
تاریخ : شنبه 93/7/26 | 8:27 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()
آخرین مطالب
جستجو
آرشیو مطالب
امکانات وب
بازدید امروز: 441
بازدید دیروز: 43
کل بازدیدها: 806624